پرنده خارزار
يكشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۶، ۱۰:۴۳ ب.ظ
در افسانه ای آمده است که پرنده ای تنها یک بار در عمر خود می خواند و چنان شیرین می خواند که هیچ آفریده ای در زمین به او نمی رسد .
در افسانه ای آمده است که پرنده ای تنها یک بار در عمر خود میخواند و چنان شیرین می خواند که هیچ آفریده ای در زمین به او نمی رسد.
از همان دم که از لانه خود بیرون می آید در پی آن می شود که شاخه های پر خاری بیابد و تا آن را نیابد آرام نمی گیرد.
انگاه همچنانکه در میان شاخه های وحشی آواز سر میدهد بر درازترین و تیزترین خار می نشیند.
و در حال مرگ با آوازی که از نوای بلبلان و چکاوکان فراتر می رود رنج جان کندن را زیر پا میگذارد. آوازی آسمانی که به بهای جانش تمام می شود.
همه عالم برای شنیدن آوازش بر جای خود میخکوب می شوند و خداوند در ملکوت آسمان لبخند میزند.
آخر تا رنجی گران نباشد گنجی گرانبها یافت نگردد .... باری این افسانه چنین میگوید.
پرنده خار در سینه قانون ازلی را پی می گیرد.
آنچه نمی شناسدش و بر آن می داردش که خاری در سینه بنشاند و ترانه خوان به سوی مرگ بشتابد.
آن دم که خاری در سبنه اش می خلد پرنده نمی داند که خواهدش کشت همچنان ترانه میخواند تا توان سر دادن تک نغمه ای نمی ماند اما ما هنگامی که سینه به ورطه خارزار می سپاریم می دانیم.
در می یابیم. و چنین می کنیم.
و چنین می کنیم.
مقدمه و قسمتی از کتاب
اثر : کالین مک کالو
جهت دریافت کتاب بر روی نام کتاب " پرنده خارزار " کلیک کنید
- ۹۶/۰۸/۲۸